چاپ کلاقه ای (باتیک)

چاپ کلاقه ای

چاپ کلاقه ای


یکی از صنایع دستی کاربردی، چاپ کلاقه ای (باتیک) نام دارد. در واقع باتیک یا چاپ کلاقه ای هنری است که به وسیله موم و رنگ های مختلف، پارچه های ساده یا سفید مخصوصا ابریشم را رنگ آمیزی یا نقش دار می کنند. چاپ باتیک در بدو ورود به کشورمان به رنگ سفید در زمینه

مشکی انجام می شد و پس از مدتی رنگ قرمز را با رنگ سفید به کار بردند و به تدریج رنگ های دیگر اضافه شد.ابزار کار هنر باتیک در نوع معمول آن، وسیله ای است به نام تیان، قلم مو، مهر و کارگاه چوبی که برای مهار کردن پارچه به کار می رود.روش کار باتیک بر چند نوع است: چاپ

مستقیم، چاپ برداشت، چاپ با شابلون، نقاشی باتیک روی پارچه ابریشمی، قلم مویی، پیچشی و تار عنکبوتی. در روش معمولی آن موم یا صمغ را ذوب نموده، درون تیان ریخته و با حرکت تیان بر روی پارچه، نقش مورد نظر را طراحی می کنند. سپس پارچه را در محلول رنگ فرو می برند. بنابراین قسمت هایی که موم دارد، رنگ نشده باقی می ماند. سپس پارچه را موم گیری می کنند. روش دیگر آن است که به جای استفاده از تیان، مهر را در موم مذاب فرو برده و روی پارچه می زنند.

سپس بقیه مراحل آن مانند روش قبلی انجام می شود. در رنگرزی باتیک از ۳ نوع رنگ گیاهی، شیمیایی و ری اکتیو استفاده می شود. موارد کاربرد چاپ باتیک یا کلاقه ای بسیار است و شامل انواع پرده ها، تابلوها، دیوارکوب ها، لباس های محلی و هنری، شال و روسری و … می باشد.کارگاه چاپ باتیک خانه ملک وابسته به میراث فرهنگی خراسان رضوی، از سال ۸۵ در این زمینه فعال است.

چگونگی چاپ باتیک: چاپ کلاقه ای ( باتیک):
باتیک عبارتند از هنری دستی است که در جنوب شرقی هندوستان ، اروپا وقسمتی از آفریقا تهیه می‌شود ونوعی از آن که به کلاقه ای معروف است بیشتر در روستا های اطراف وبه ویژه در مناطق روستایی اسکو کهنمو اسکندان ، دیزج، وبا ویل روادارد.
باتیک و است جاوه ( یکی از جزایر کشور اندونزی ) که در فرهنگ نفیسی حصار وضریح معنا شده و عوام آن را کلاغی .کلاقی وکلاقه ای می‌خوانند ومی‌نویسند ودر پاره ای از نقاط نیز ( قنوز) که معادل اذری ابریشم اشت تلفظ می‌شود و وجـــــــه آن است که چون در گذشته های دور معمولا قسمتهایی از پارچه را که قرار بود رنگ آمیزی شود به اشکال خاصی گره زده یا می‌دوختند وسپس مبادرت به رنگرزی می‌کردند . طبیعتا چون رنگ نمی‌توانست در قسمتهای گره خورده یا دوخته شده نفوذ کند‌ ، پس از پایان عملیات رنگرزی وباز شدن گره ها ونقاط دوخته شده قسمتهایی که رنگ را جذب نکرده بود حالتی نگاتیو در متن رنگی به خود می‌گرفت وبازار آنجا که معمولا فقط از یک رنگ وبیشتر رنگ سیاه استفاده می‌شود این نقوش تصادفی حالت پر کلاغ را به ذهن تداعی می‌کرد وبه همین جهت نیز برای متمایز ومشخص شدن از سایر منسوجات رنگرزی شده کلانی خوانده می‌شود.

باتیک که بیشتر به پارچه های با چاپ مقاوم در برابر نور. حرارت ، رطوبت ، وسایر عوامل جوی اطلاق می‌شود اصالتا هنری چینی است وبیش از ۲۰۰۰ سال از عمر آن می‌گذرد ودر حال حاضر علاوه بر ایران به صورت هنری ملی در بخشی از کشورهای جنوب و شرق اسیا رواج دارد ومعمولا صنعتگران از ابزار وادواتی بسیار ساده وابتدایی استفاده می‌کنند. یافته های باستان شناسی موجود در موزه های ایران و سایر کشورهای جهان گواه تولید پارچه هایی با چاپ باتیک را مشخص کرد. این نگفته قطعی به نظر می‌رسد که تزئین پارچه به وسیله هنر صنعت باتیک از سالهای بسیار دور وحتی قبل از کشف سایر شیوه های رنگرزی رواج داشته وکسانی بوده اند که با کمک وسایل ساده ای مهنند مهرها وقالبهای چوبی ، البسه وسایر پارچه های مورد مصرف عامه را با رنگ های متنوع گیاهی می‌کرده اند.

این شیوه های چاپ تدریجا به وسیله اقوام ابتدایی کشور اندونزی تکامل یافته وبا کشف گیاهانی که عصاره آنها مانع نفوذ رنگ در پارچه می‌شود تحول جدیدی در این هنر صنعت پدید آمده به این طریق صنعتگران برگ موز را در محلول سود سوز حل کرده ومایع چسباندگی را که بدست می‌آمده با ماسه نرم یا خاک رس مخلوط نموده و‌آنگاه به وسیله قلمهای مخصوص یا ابزار دیگری از این ماده مقاوم به عنوان جوهر استفاده ونقوش دلخواه را بر روی ابریشم خام نقاشی می‌کرده اند واز آنجا

که پس از رنگ آمیزی وشستشوی پارچه نقاطی که قبلا به وسیله ماده مقاوم پوشانده شده بود سفید باقی می‌ماند . چنانچه صنعتگران قصد رنگ آمیزی قسمت های سفید یا چند رنگ کردن پارچه را داشت مجددا قسمتهای رنگ آمیزی شده را با ماده مقاوم پوشانده ومبادرت به رنگ آمیزی دوباره یا چند باره آن می‌کرد و با تکرار این عمل پارچه نقش های رنگین متنوعی به خود می‌گرفت .

نظر استاد حسین کلاقیچی گنجینه
” باتیک “، واژه ای جاوه‌ای است و می‌دانیم که جاوه یکی از مهم‌ترین جزایر کشور‌اندونزی – کشوری با بیش از ۱۶۰۰۰جزیره – است. باتیک به معنای ” چاپ مقاوم ” است.

در این هنر، قسمت‌هایی از پارچه را با ماده‌ای مقاوم که مانع از نفوذ رنگ به پارچه می‌شود، می‌پوشانند تا با روشی خاص نقوش دلخواه را بر روی پارچه ایجاد کنند. شروع کار نقاشی و چاپ باتیک به حدود ۲۰۰۰ سال پیش بر می‌گردد. یعنی زمانی که مردم قبایل جاوه کشف کردند که عصاره بعضی درختان از نفوذ رنگ به داخل پارچه جلوگیری می‌کند. بدین‌ترتیب در آغاز یک روش مقاوم ابتدایی بوجود آمد و سپس بتریب به روش نقاشی و چاپ باتیک ایجاد شد.

پارچه‌های ابتدایی که از غارها و یا قبور فراعنه مصر به دست‌امده است و هم چنین رواج هنر باتیک در میان بومیان جاوه و سوماترا مؤید این مدعاست که هنرِ نقاشی و چاپ پارچه قبل از رنگرزی به وجود آمده است. انسان آن دوره دریافته بود که با گره زدن، دوختن، چین زدن لایه و تا کردن نقاط معینی از پارچه و بعدها با پوشش بخش یا بخش‌هایی از پارچه با ماده مقاوم می تواند از نفوذ رنگ به داخل نقاط مورد نظر جلوگیری کند.
نوعی از چاپ باتیک که به ” کلاقه ای ” مشهور است از حدود ۵۰۰ سال قبل در ایران رواج یافته است. هم اکنون اسکو و تبریز در استان آذربایجان شرقی که از مراکز قدیمی چاپ کلاقه ای محسوب می شوداز مراکز عمده این هنر است. همچنین تعداد کثیری از هنرمندان جوان و میان سال که شاگردان استاد حسین کلاقیچی گنجینه بوده‌اند این هنر را در برخی دیگر از مناطق کشور به ویژه تهران ادامه می دهند.
در ایران به طور عمده نقاشی و چاپ باتیک بر روی پارچه ابریشم طبیعی انجام می‌شود. رنگ‌های مورد استفاده درنقاشی و چاپ تا گذشته‌ای نه چندان دور بیشتر رنگ‌ها طبیعی بود ولی در حال حاضر به طور عمده رنگ‌های شیمیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.‌اما در هر حال باید توجه داشت که رنگرزی پارچه باید به صورت سرد انجام پذیرد از این رو رنگ‌های پروسیون( سرد )، ری اکتیو، خمی، بازیک و رمازول که قابلیت رنگرزی در درجه حرارت‌های پایین – تا حدود ۲۵ درجه سانتیگراد – را دارد، انتخاب می شود البته هم اکنون رنگ‌های‌اماده، به صورت خمیر و در ظروفی (تیوپ‌هایی)

با‌اندازه‌های مختلف – از انواع و ینزور، پنتل، ساکورا – موجود است. این رنگ‌ها به‌راحتی در آب حل می‌شود و پس از خشک شدن از ثبات کافی برخوردار است و در اثر شستشو از بین نمی رود.
ماده مقاوم یا واکس با بهره گیری از موادی هم چون پیه، پارافین، موم،کلفن و سقز تهیه می شود. ابزار اصلی کار در نقاشی و چاپ باتیک، انواع قلم مو، لوله‌های هدایت کننده موم (تیان) کلاف چوبی و مهر( قالب‌های چوبی )است.

با بهره گیری از هنر نقاشی و چاپ باتیک، انواع تابلو، رومیزی، شال، روسری و… تهیه می شود که ارزش کار را ارزیابی نگاره و رنگ‌امیزی، خلاقیت و ابتکار هنرمند، تعیین می کند.
در ایران، نام باتیک با نام پر افتخار استاد حسین کلاقیچی گنجینه توأم و همراه است. هنرمندی که در آستانه ۹۰ سالگی هم چنان پر شور و با نشاط به‌اموزش و کار فعالانه در این وادی مشغول است. لذا باید دقایق را از زبان گویای او شنید و بس.

استاد گنجینه درمعرفی و شرح کارهای هنری خود گفت :

من حسین کلاقیچی گنجینه متولد سال ۱۲۹۶ درشهر گنجه (جمهوری آذربایجان) هستم. چون به درس علاقه نداشتم و علاقه زیادی به باتیک داشتم وارد این هنر شدم. این هنر درخانواده ما موروثی است. پدرم به عمویم یاد داده بود و عمویم به من‌اموزش داد. از این رو از سن ۱۳ سالگی این هنر را شروع کردم. از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۴ درشهر تبریز مسئولیت کارخانه چاپ باتیک را بر عهده داشتم.
در آن زمان آن قدر کارم عالی شده بود که همه می گفتند کار پسر حاج علی اکبر را بدهید به ما. بشر بخل دارد کم و زیاد دارد. خیلی‌ها می‌گفتند این چه کاری است که می‌کنی برو درس بخوان.‌اما من گوش نکردم و در این هنر پیشرفت کردم به‌اندونزی دعوت شدم وقتی کارهایم را دیدند با اینکه‌اندونزی مهد باتیک است ولی خیلی از کارهایم خوششان‌امد و گفتند نمی دانستیم ایران هم چنین کارهایی دارد حتی در جمهوری آذربایجان نیز متعجب شدند.

نمایشگاه‌های داخلی که درآن شرکت کردم خیلی زیاد است. در تهران. انجمن ایران و فرانسه. سازمان صنایع دستی و اکثر شهرهای ایران که نمایشگاه صنایع دستی در آن برگزار شده من هم همراه با آثارم در آن شرکت کرده‌ام. درنمایشگاه‌های خارج از کشور به‌ترتیب در ۱۳۶۵ ‌ترکیه- آنکارا ۱۳۷۳ ‌اندونزی،۱۳۸۲جمهوری آذربایجان(باکو)شرکت کردم. سال ۱۳۷۰ درجه هنری گرفتم. در سال ۱۳۸۰ از طرف وزارت فرهنگ و‌اموزش عالی درجه دانشیاری دریافت کردم. ضمناً کتابی درزمینه باتیک چاپ کرده‌ام.
در سال ۱۳۴۸ از طرف دانشکده هنرهای زیبا برای تدریس چاپ سیلک اسکرین دعوت شدم. در دانشگاه‌های الزهرا، هنر، مؤسسه‌اموزش عالی جهاد دانشگاهی( دانشگاه علم و فرهنگی فعلی )مؤسسه‌ آموزش عالی سوره، دانشگاه لویزان و دانشگاه‌های بندر عباس، بوشهر، آبادان، اصفهان، کرمانشاه، شیراز، کرمان، هرمزگان، زنجان، نیشابور و یزد تدریس داشته‌ام.
استاد گنجینه بنیان‌گذار چاپ سیلک اسکرین در ایران است. خودشان در این زمینه گفته‌اند:
در سال ۱۳۲۵ به تهران‌آمدم در سال ۱۳۳۴ چاپ سیلک اسکرین را در ایران

بنیان گذاری کردم البته بعدها شاگردان زیادی را‌تربیت کردم که تا به‌امروز کار را ادامه داده‌اند.

استاد گنجینه درباره استفاده از قلم مو در کار چاپ باتیک و ساخت مهرهای چاپ گفتند :
یک استاد‌اندونزی موادی درست کرده بود که برگ موز را قیچی می کرد، سود سوزآور اضافه کردیم و به ابتکاراتی رسیدیم مثلاً در ایران ابتدا از قالب قلمکار استفاده می کردند بعد یک استاد کار قدیمی قالب‌های سبک‌تر را در کار چاپ به کار گرفت. پدرم ایشان را دعوت کرد و از ایشان یاد گرفت ولی ایشان رمزکار را یاد نمی‌دادند. آنچه را نیز که من از عمویم یاد گرفتم بسیار ابتدایی بود و درپی علاقه و تلاش خودم قالب‌هایی را ساختم که همه تعجب می کردند.

طراحی اساس کار است و ما طرح‌های قدیمی‌را انتخاب می‌کنیم، تغییراتی در آن ایجاد می‌کنیم بعد روی قالب آن‌ها را پیاده می کنیم تا برای برش‌اماده شود. برای هر طرح بنا به سلیقه خود خطوط را روی طرح اصلی می کشیم تا قالب فلزی را که برای ذخیره نقوش ریزتر است بسازیم. از تخته سه لا استفاده می کنیم. قبلاً قالب فلزی نداشتیم یکی از استادان خیلی ساده این‌ها را ساخته بود ولی من تغییراتی در کار دادم و قالب‌ها سبک‌تر، مناسب‌تر و کاربردی‌تر شد.
چاپ کلاقه ای را روی ابریشم انجام می‌دهند. آن موقع ابریشم خام را می‌پختند. بعد پارچه‌اماده چاپ می‌شد. درآن زمان پارچه را روی میز می‌انداختند یک آجر نصفه یک طرفش می گذاشتند و یک طرف را در دست می گرفتند و چاپ می‌زدند‌اما وقتی پارچه را بلند می کردند کار جابه جا می‌شد.

من بعداً کارها را زیر سازی کردم و دوختم اول از نایلون استفاده کردم ولی نایلون لیز می خورد بعداً از توری استفاده کردم. من این کار را یک روز به کارخانه چاپ پارچه در چالوس بردم دیدم و توجه کردم که زیر دستگاه متقال است پرسیدم علت چیست ؟ گفتند : برای این است که پارچه و چاپ جابه جا نشود.
در اسکو از قیر استفاده می‌کنند بعد کار را در نهایت با نفت می شویند. نفت را گرم می‌کنند تا زودتر شسته شود لذا گاه ثبات در کار بسیار ناچیز است.

در زمان قدیم از رنگ‌های طبیعی به نام : اسپرک( رنگ لیمویی روشن )، سازغان ( نارنجی )و بغم سیاه استفاده می‌کردند. موادی که من مصرف می کنم در اثر تجربه به دست‌امده است من ابتدا سقز خام را می پزم. اول حباب‌های درشت دارد تا آبش بخار شود کم کم حباب‌ها کوچک‌تر می‌شود و رنگش قهوه‌ای می‌شود. بعد پیه گوسفند را می‌پزم و درنهایت موم را اضافه می‌کنیم تا واکس‌اماده شود.

در قدیم با زاج سفید پارچه را دندانه می‌دادیم و با هیدرو رنگ بری می‌کردیم. قبل از هیدرو از آهک استفاده می کردم.
الان از رنگ‌های ری اکتیو و بازیک استفاده می‌کنیم و برا ی تثبیت در ری اکتیو از کربنات دو سود و برای بازیک از زاج سیاه استفاده می‌کنیم.
استاد درباره فعالیت‌های‌ آموزشی و تبلیغی برای چاپ باتیک گفتند :
من تا به حال‌ آموزش تلویزیونی نداشتم‌اما فیلم‌هایی برای تلویزیون ازمن ضبط کرده‌اند که در کشورهای‌امریکا، آلمان و سوئیس و البته در ایران پخش شده است که هم درباره زندگی من و هم معرفی کار چاپ باتیک است. از شاگردانم خانم جعفری نژاد، خانم قوامی، آقای خاویان و خانم

تقدس نژاد راباید ذکر کنم. خوشحال‌ام که این‌ها را برای نسل آینده‌تربیت کرده‌ام.‌امیدوارم مسئولان به این هنر بها بدهند چون خیلی‌ها دلشان می‌خواهد این هنر را یاد بگیرند و کارگاه‌هایی را برای‌ آموزش ایجاد کنند. سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری باید این هنر را توسعه بدهد.‌امیدوارم نشست‌هایی با حضور استادان تشکیل شود تا دقیقاً کاستی‌ها بررسی شود. همچنین هر هنری را که به آن کم توجهی شده سعی کنند، آن را تقویت کنند.

” چاپ باتیک “
مغولها که خاطره تلخ کشتارهای وحشیانه شان در ایران هرگز از حافظه تاریخ محو نخواهد شد، به پشتوانه وابستگیهایشان به دولت چین شمالی و از انجا که خراجگزار ان دولت بودند. از ابتدای تسلط بر ایران به موازات ارتکاب جرم و جنایت هایی که این متعال اشاره به آنها را ایجاب نمی کند . با گشودن دروازه های کشور به روی انواع تولیدات چینی از سفال و شیشه گرفته تا فلز و پارچه کوشیدند رویاروی هر نوع خلاقیت ایرانی بایستند و شاید به همین ملاحظه بود که در کوتاه مدتی بازارهای ایران از انواع محصولات چینی و منجمله پارچه اشباع شد و صنعتگران دستباف و رنگرز ایرانی که توان مقابله با کالاهای ارزان قیمت ومتوع خارجی را نداشتند خودبخود از گردونه تولید بیرون رفتند . اما از انجا که صنعتگران و اهل حرفه در تمام ادوار تاریخ طبقه مؤثر و فعالی در محیط اجتماعی ایران بودند ، قوم مغول نیز نتوانست نسبت به انها بی اعتنا بماند و به روایت عبید زاکانی ” در تواریخ مغول وارد است که هلاکو خان را چون بغداد مسخر شد، جمعی را که از شمشیر باز مانده بودند بفرمود تا حاضر کردند . حال هر فومی باز پرسید . چون بر احوال مجموع ایشان واقف گشت گفت از اهل حرفه ناگزیر است و ایشان را رخصت داد تا به سر کار خود رفتند و… و همین گروه بودند که از سویی برای مقابله با هجوم مصنوعات چینی ، از سویی به منظور نجات پیشه پر پیشینه خود و از سویی دیگر جهت جلب توجه خوانین مغول و مصون ماندن از اسیب انان دست به ابتکارات و ابداعات جدیدی زدند و کوشیدند کاری کنند که بازتاب سر پنجه هایشان دارای ویژگیهایی نسبت به کالاهای وارداتی باشد و چنین بود که عصر استیلای مغولها ، علیرغم ادم کشتنها و به اتش کشیدنها به صورت یکی از درخشانترین فصول تاریخ صنعت و هنر ایران درامد . قلمکارسازی

که امروزه نیز تولید ان در ابعادی گسترده رواج دارد یکی از ابتکارات خاص ایرانیان در این دوره است . این هنر که وجه تسمیه اش را از شیوه تولید اغازین خود وام گرفته و هم اینک به گونه ای وسیع در اصفهان و به شکلی محدودتر در مشهد ، دامغان ، و ابیانه حد فاصل بین کاشان و نطنز رواج دارد ، به نوشته محققین از اوایل قرن هفتم هجری قمری و همزمان با هجوم مغولها در ایران شکل گرفته و در گذشته هایی دور ، اصفهان وشیراز ،بروجرد ، همدان، رشت ، نخجوان ،یزد ،سمنان ، گناباد،

نجف اباد و روستاهای فارسان، گزبر خوار ، خورزوق ، برخوار، سنجان، سده و… جزو مراکز مهم تولید پارچه قلمکار به شمار میرفته و ازنظراهمیت پارچه های قلمکار بروجردی در مقام اول بوده .
همچنین شواهد و مدارک مکتوبی از جمله نظریه دکتر عیسی بهنام در کتاب صنایع دستی ایران وجود دارد، که حاکی از وجود نوعی پارچه نقاشی شده در قرن پنجم هجری قمری ( یازده میلادی ) است و همین امر باعث شده تا گروهی از سرشت بزرگی سابقه تولید قلمکار را به روزگار محم

ود غزنوی برسانند ، در حالی که صحت این مطلب را به دشواری میتوان پذیرفت . زیرا اسناد معتبرتر گویای ان است که قلمکاری و نقاشی روی پارچه به شکل کنونی ان از دوره مغولها رواج یافته است . متعسفانه بدلیل اسیب پذیری نسوج پارچه در برابر عوامل جوی و نیز مصرفی بودن اکثر نولیدات قلمکار ، در حال حاضر هیچگونه نشانه ای از قلمکارهای مربوط به دوران یاد شده در دست نیست ، و فنهای ان تعداد از پارچه هایی که نزد خانواده های ایرانی حفظ شده یا در موزه های کشور محفوظ است و قدمت چندانی هم ندارد ، قدیمی ترین قلمکار ابریشمی ، در مجموعه ژرم پیشون نگهداری می شود و متعلق به قرن دوازدهم ه . ق قرن هجدهم میلادی است و ظاهرأ تعلق به

اصفهان دارد . در موزه مترو پولیتن نیز نمونه هایی از تولیدات قرن نوزدهم میلادی موجود است که حاصل کار صنعتگران اصفهان ، یزد و همدان می باشد ، و گویای اینکه تا حدود دویست سال پیش تولید قلمکار در یزد و اصفهان رواج داشته و همچنین مأخزی در دست است که نشان می دهد قلمکار یزد با پا رچه ای که باس درست می شده و از حیث لطافت و خوش نمایی به پای قلمکارهای اصفهان نمی رسیده و دارای عرض کمی بوده و غالبأ در پارچه کم عرض را در کنار هم می دوخته اند تا یک قطعه قلمکار بدست اید .

شیوه ابتدائی تولید
نحوه ابتدایی تولید قلمکار بدین شکل بود که با قام روی پارچه پنبه ای و احتمالأ ابریشمی طرحهای مورد نظر را نقاشی نموده و سپس با مواد شیمیایی ویژه ای نسبت به تثبیت رنگها اقدام می کرده اند . لیکن به دلیل فقدان هماهنگی لازم بین نقوش و نیز از انجا که این کار مستلزم صرف وقت فراوانی بود ، تکامل تدریجی قلمکاری باعث شد تا برای دسترسی به تولید بیشتر ونیز ایجاد یکنواختی و هماهنگی نقوش ، استفاده از مهرهای چوبی جایگزین استفاده از قلم مو شود و جهت فراهم اوردن امکان استفاده عموم از پارچه قلمکار ، تهیه قلمکارهایی بر روی کتان ، چلوار ، کرباس ، وسایر انواع پارچه نیز رواج یابد و تحقیقأ می توان فاصله اوایل قرن دهم هجری (۱۵۰۲ میلادی ) تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری (۱۷۲۲ میلادی ) را اوج قلمکار سازی و روزگار اعتلای این هنر بحساب اورد . چه انکه طی سالهای یاد شده اکثر مردم کشور مصرف کننده پارچه قلمکار بودند و ضمن استفاده از این پارچه بعنوان پارچه لباس بصورت پرده ، سفره ، مجمعه پوش ، سجاده ، رویه لحاف ، بقچه ، سوزنی ، قطیفه ، دستمال و کتیبه هایی برای تزئین مجالس سوگواری شهدای کربلا نیز از ان بهره می گرفتند .

” باتیک از ابتدا تا امروز “
قلمکار سازی که نوعی از چاپهای سنتی بر روی پارچه است گذشته پر فراز و فرودی داشته و تحقیقأ نمی توان گفت طی سالهایی که از عمرش می گذرد دچار چه تغییرات و تحولاتی شده است . عبدالحسین احسانی در کتابی که با عنوان مجموعه قلمکار ایران در سال ۱۳۵۰ انتشار یافته مجموعأ ۱۲ طرح مربوط به قبل از سال ۹۰۷ هجری قمری _ ۷۹ طرح مربوط به سالهای ۷۰۹ تا ۱۱۴۸ قمری _ ۲۸ طرح مربوط به سالهای ۱۱۴۸ تا ۱۲۱۴ هجری قمری _ ۵۵ طرح مربوط به سالهای ۱۲۱۴ تا ۱۳۴۵ هجری قمری و تعداد بسیار محدودی از طرحهای مربوط به شستسال اخیر را اورده و کوشیده است تا طی ان تحولات قلمکار سازی را در روزگاران پیشین بکمک نقوش رایج در ان به نمایش بگذارد ، در حالیکه علی چیست ساز ، یکی از قلمکارسازان ایرانی ، در تحقیقی که با عنوان صنعت قلمکار ایران ، از سوی سازمان صنایع دستی ایران انتشار یافته ضمن اشاره به ۳۳۴

قالبی که در حال حاضر قلمکارسازان ایرانی از انها استفاده می کنند ، به نقوش فراوانی که توسط حاج محمد رضا و حاج تقی اخوان چیت ساز و استاد رحیم بیدادی از روی ضریح ها ، کاشیها و قرائن قلمکار تهیه شده نیز اشاره کرده است که ارزیابی دقیق این قالبها و نقوش بخوبی می تواند سیر تحولی و اوج و حضیض های هنر قلمکار سازی در ایران را نشان دهد و مددرسان محققان در

دسترسی به واقعیات باشد . چرا که متأسفانه در زمینه قلمکارسازی تا پیش از سال ۹۰۷ هجری قمری جز انچه بطور پراکنده در گوشه و کنار کتب و رسالات امده ، اطلاعات قابل توجه دیگری در دست نیست . علی چیت ساز عقیده دارد : در زمان صفویه این صنعت رونق به سزا یافت و بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچه قلمکار تهیه می گردید و پارچه های ایران شهرت فراوان داشت و

بیشتر لباسهای طبقه اعیان از نوع مخصوص قلمکار به نام قلمکار زر یا اکلیلی تهیه می شد که در نوع خود بی نظیر وبسیار جالب بود و فعلأ نمونه انرا کمتر می توان یافت . در همین زمینه “پیترو دلاواله ” سیاح معروف ایتالیایی که در سال ۱۰۲۵ هجری قمریبه ایران سفر کرده ضمن تشریح لباسهای مردم کاشان که اکثرأ قلمکار و از جنس کتان ، چلوار و کرباس بوده نوشته است :این لباس را شاه فعلی ( شاه عباس صفوی ) مرسوم کرده و به نظر من علت ان است که او می خواهد ابریشم در مملکت زیاد مصرف نشود و این متاع که پول فراوانی عاید خزانه می کند تا حد امکان بیشتر صادر گردد .میرزا حسین تحویلدار ، نویسنده کتاب جغرافیای اصفهان نیز متذکر شده است : در قرن دهم هجری قمری بازار قیصریه اصفهان که بعد از حمله مغولها از بین رفته بود مرمت و باز سازی گردید و بصورت مرکز تجمع قلمکارسازان درامد وکارگاههای تولیدی از سردر قیصریه تا انتهای بازار ادامه داشت و کارگاه و بازارهای فرعی ، کاروانسراهای متعدد ، و تیمچه های زیادی در اختیار هنرمندان وابسته به این حرفه بود .
در فاصله سالهای ۱۱۴۸ تا ۱۲۱۴ هجری قمری هنر قلمکارسازی ایران سیری قهقرانی را پیمود و طی سالهای بعدتر کاملأ سقوط کرد و از میان انبوه قلمکارسازان جزء معدودی انگشت شمار باقی نماند . زیرا ضعف و سستی شاهان قاجار از یک سو و طمع بیش از حد کشورهایی نظیر انگلیس، روسیه، هند و هلند از سویی دیگر ، بازار ایران را به صورت انباری از انواع و اقسام کالاهای وارداتی از کشورهای پیش گفته در اورد و در نتیجه صنعتگران بیشماری به یکبار ماندند و تدریجأ هر یک از گوشه ای فرا رفتند .تا اینکه بعد از سقوط قاجارریه و قطع نسبی مناسبات تجاری گذشته به پشتوانه علاقمندی و همت جمعی از دست اندرکاران صنایع دستی ، نظیر مرحوم شیخ حریری ، مشهدی عبدالخالق ، حاج محمدرضا اخوان ، محمدتقی اخوان ، امینی ، برادران بیرجندی ، شیخ بهایی و چند خارجی بنامهای مارتین و براسل شرکتهای تولید قلمکار و صنایع دیگر تشکیل گردید و بر اثر کوشش انان بار دیگر این صنعت رونق گرفت و اگر چه با شعله ور شدن اتش جنگ جهانگیر دوم ، بار دیگر اطماتی متوجه صنعت قلمکارسازی شد ، اما این ضربه ها چندان کاری نبود که بتواند باعث وقفه یا رکدی در فعالیتهای بعدی دست اندرکاران شود .

” شیوه های فعلی تولید “
برای شروع به چاپ باتیک لازم است تا عملیاتی به نامهای صمغ گیری ، سفید گیری و وزن دادن انجام شود . چرا که معمولأ حدود ۲۵% از وزن ابریشم خام را ماده پروتئینی بنام صمغ ابریشم تشکیل می دهد و حذف ان نقش بسیار موثر و محسوس در یکنواختی رنگرزی ، درخشندگی و نرمی پارچه بعد از اتمام عملیات رنگرزی دارد .
در اسکو که یکی از بزرگترین مراکز تولید پارچه های کلافه ای است ، صمغ گیری روی پارچه ابریشمین بافته شده انجام می شود و با کمک دو سود و مقداری صابون در جوش شیرین صمغ ابریشم جدا می شود . مدت صمغ گیری به نسبت غلظت کربنات دو سود مصرفی و نیز نوع صابونی که مورد استفاده قرار می گیرد متغیر است . ولی معمولأ از نیم ساعت تجاوز نمی کند . بعد از این مرحله ، چنانچه تهیه پارچه ای با نقوش سفید مورد نظر هنرمند باشد سفیدگری انجام می شود و هنرمندان با کمک تخم خربزه و روشنک (دانه ای به اندازه باقلا با طعم تلخ و رنگ سرخ یا سیاه ) به انجام این کار می پردازد . تخم خربزه علاوه بر انکه ابریشم را سفید می کند در نرم کردن ان نیز موثر است .

منظور اصلی از وزن دادن ابریشم ، جایگزین کردن وزنی است که توسط صمغ گیری از ابریشم کاسته می شود . بعلاوه ، وزن دادن سبب ازدیاد درخشندگی پارچه ابریشمی ، بالا رفتن خاصیت افتادگی یا افت پارچه و همچنین بهتر شدن زیر دست ان می گردد .
بعد از انجام این اعمال کار چاپ و انتقال نقوش بوسیله قالبهای چوبی یا فلزی انجام میشود و شیوه کار چنین است که هنرمند ” واکس را به صورت جذاب در اورده و سپس مهر چوبی را در داخل ان فرو می برد تا قدی از واکس را بخود جذب نماید . انگاه با دقت انرا بروی پارچه که بر سطح همواری گسترده و حداکثر چروکش گرفته شده می زند و این عمل را تا پر شدن قواره یا طاقه پارچه از نقش مورد نظر ادامه می دهد . در پایان این مرحله ، پارچه سفید دارای نقوشی از واکس است که چنانچه رنگ امیزی شود قسمتهای خالی مانده ان قادر به جذب رنگ خواهد بود ، در حالیکه قسمتهای پوشیده شده از واکس سفید باقی می ماند . در مرحله بعد ( پس از رنگرزی اول ، و خشکاندن پارچه ) هنرمند بدون برداشتن واکس ، قسمتهای دیگری از کلیه نقوش و رنگهای مورد نظر ادامه می دهد . در پایان کار و برداشتن واکس از روی پارچه که اصطلاحأ موم زدایینامیده می شود طاقه یا قواره پارچه رنگین ومنقوشی بدست می اید که بر ان محل واکس خورده اول به رنگ اصلی ، محلهای پوشیده شده در مرحله دوم برنگ نخستین رنگرزی ، محلهای پوشیده شده در مرحله سوم برنگ دومین رنگ امیزی و… است و متن اصلی پارچه ، رنگ اخرین رنگرزی را دارد .

موم زدایی از پارچه های کلاقه ای معمولأ بوسیله اطو و کاغذ کاهی انجام می شود هنرمندان بعد از اتمام عملیات چاپ و رنگرزی ، پارچه اماده شده را بر روی سطح همواری گسترده و بر روی ان یک صفحه کاغذ کاهی یا روزنامه قرار داده و اطوئی داغ را بر سطح پارچه می کشند تا در اثر حرارت موم ذوب و جذب کاغذ گردد . گاه برای اطمینان بیشتر موم زدایی دوباره انجام می شود تا احتمالأ موم اضافی بر روی پارچه باقی نماند و رنگی که زیر ان قرار داشته کامأ شفاف جلوه نماید .

گنجینه احیا گر چاپ کلاقه ای در ایران

استاد گنجینه را باید پدر چاپ کلاقه ای در ایران دانست؛ هنرمندی که با آموزش هنر خود به مشتاقان این هنر در دوره های مختلف هنری و دانشگاه ها باعث احیای آن گردید.
چاپ کلاقه ای جزو رشته هایی از هنرهای سنتی است که هم جنبه های کاربردی دارد و هم وجه هنری آن اهمیت می یابد؛ هنرهایی که به مرور زمان کاربردهای اولیه خود را از دست داده و با شرایط اجتماعی و اقتصادی کمتر مورد استفاده قرار گرفته و بیشتر جنبه های تزیینی آن اهمیت یافته است.

از آن هنگام که انسان نیاز به پوشش را احساس کرد و به علت میل به تنوع، پوشش های خود را با رنگ های طبیعی و با وسایل ساده نقش دار کرد، چاپ پارچه آغاز شد. با نگاه به مستندات باستان شناسی باید گفت که نقش دار کردن پوشش ها قبل از پیدایش رنگرزی به وجود آمد. چاپ به وسیله باسمه یا قالب را نیز باید به هزاره چهارم پیش از میلاد نسبت داد. مهر در پیشرفت تمدن دنیای کهن سهم بسزایی داشت. کهن ترین مهرها دارای نقوش هندسی ساده و مارپیچی و گاه مهرها روایتگر داستان ها و یا نقوش انسانی بوده است.

چاپ کلاقه ای که در شرق آسیا و جاوه به باتیک معروف است، در مراحل اولیه، نوعی مقاوم سازی توسط گره زدن نقاطی از پارچه بود که از نفوذ رنگ به داخل آن جلوگیری می کرد و امروزه این شیوه را پیچمان یا باندانا می گویند.

کاغذ قائم تبریز کفیلیمشاهده نوشته ها

خاندان کفیلی با سابقه 30 ساله در صنعت چاپ و تامین ملزومات آن در تبریز فعالیت می نمایند. فروشگاه کاغذ قائم ( کفیلی ) یکی از معتبرترین تامین کنندگان کاغذ در شمالغرب کشور است. این فروشگاه با پخش کاغذهای بسته بندی شده و کاغذهای مخصوص پرینترهای اداری و خانگی و همچنین ملزومات چاپی نیاز مشتریان خود را تامین می نماید. برای تسهیل در عرضه این محصولات “فروشگاه اینترنتی کاغذ و ملزومات چاپ” (KAGIZ.ir) بصورت آنلاین و غیرحضوری آماده عرضه محصولات خواهد بود. تبریز خیابان تربیت غربی نبش کوچه پستخانه قدیم پلاک43 تلفن 04135566217 – 04135566218 (پاسخگویی همه روزه از ساعت 8صبح الی 18عصر به جز روزهای تعطیل)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *